سؤال:
اگر مردم موافق با حکومت ولیفقیه نباشند، آیا باز هم ولیفقیه باید به کار خود ادامه دهد؟ چرا در اینباره رأیگیری نمیشود؟ چرا ما باید تاوان رأی مردم چهل سال پیش را بدهیم؟ چرا به خواست مردم در حکومت ولیفقیه توجه نمیشود؟
پاسخ:
پیوند استواری میان ولیفقیه و مردم در حکومت اسلامی وجود دارد. ولایت به معنی سرپرستی و مدیریت است و زمانی که تبیین قوانین الهی، اجرای احکام دین و مدیریت جامعه اسلامی در عصر غیبت از سوی شارع مقدس بر عهده فقیه نهاده شود؛ یعنی فقیه، ولایت دارد.1 ولایت فقیه، ولايت فرد نيست، ولايتِ قانون اسلام است و میتوان به جاى ولايت فقيه "حكومت قانون اسلام" را به كار برد و فقيه نیز همچون شخص پيامبر و امامان معصوم علیهمالسلام، نه تنها همراه مردم،بلکه پیشاپیش آنان موظف به اجرای قوانین الهی است؛2 بنابراین نظام حكومت اسلامی بر اراده تشريعي، رضايت و اذن الهی استوار است و اگر اسلام ولایت شخصی را نپذیرد، با رأي و انتخاب مردم مجاز نمیشود. بر این اساس اعتبار رأي مردم تا وقتي است كه با دين تنافي نداشته باشد. به دلیل اینکه برای پاسخ به سؤال، فرضهای متعددي متصور است، لازم است نقش مردم در مراحل مختلفِ قبل و بعد از تحقق حکومت اسلامی، بررسی شود:
الف) نقش مردم در ایجاد و تحقق حاکمیت فقیه
نقش مردم، عینیت بخشیدن به حاکمیتِ حاکمِ منصوب از جانب خداست. پذیرش مردم، نقش اساسی در تشکیل حکومت اسلامی دارد و اگر مردم به هيچ وجه حكومت ديني را نپذيرند، در اين صورت محقق نخواهد شد.3 همانطورکه مردم موافق با حکومت امام علی علیهالسلام نبودند و ایشان را سالها خانه نشین کردند. هرچند امام علیهالسلام از سوي خداوند به ولايت منصوب شده بودند و حقیقتا امام بودند؛ ولي حاكميت بالفعل نداشتند؛ ازاینرو، مردم و رأی آنان در ایجاد حکومت اسلامی نقش کلیدی دارد.4
ب)نقش مردم در دوام حاکمیت فقیه
فقیه که حاکمیتش در جامعه مستقر شد، مانند پيامبراسلام صلىاللهعليهوآلهوسلم تمام شؤون حکومتی را داراست و شب و روز مىكوشد تا مصالح مملكت و اسباب ترقى و تعالى امّت اسلامی را فراهم سازد. مردم نیز وظیفه پشتیبانی از حاکم جامعه اسلامی را دارند؛ حال اگر عدهاي عليه حاکم یا حاكميت شرعي به مخالفت برخيزند، اين فرض، دو حالت دارد:
1. مخالفان قصد اصلاح وضعیت موجود با حفظ نظام اسلامی را دارند:
در این فرض، حاکم جامعه اسلامی وظیفه دارد همراه با مردم شده، مطالبات به حق آنان را پیگیری نموده، در جهت رفع مشکلات و عوامل نارضایتی در جامعه بکوشد؛ چراکه حضور كامل دين در جامعه انسانى در گرو تداوم حكومت اسلامى است که با اقبال عمومي مردم به ولايت فقيه و پشتیبانی از ایشان فراهم ميشود.5
2. مخالفان قصد براندازي حكومت شرعي را دارند:
شكي نيست در اين حال، حاكم شرعي موظف است با مخالفان مقابله كند و آنان را به اطاعت از حكومت شرعي وادار كند. شایسته نيست حاكم شرعي با مسامحه و تساهل راه را براي عدهاي كه به سبب اميال شيطاني قصد براندازي حكومت حق را دارند، باز بگذارد.6
در نتیجه اگر بعد از انتخاب و تثبیت ولایت فقیه (وضعیت فعلی جمهوری اسلامی ایران)، مقبوليت ولیفقیه نزد عدهای از مردم، از بین برود؛ حاكميتِ مشروعِ ولیفقیه منتفی نمیشود و مخالفت برخی مردم از بین برنده حاکمیت ولی فقیه نیست. چنانچه در زمان حکومت امام علی علیهالسلام نیز عدهای بر اساس امیال و هواهای نفسانی خود به مخالفت با حضرت برخواستند و از جهل مردم استفاده کرده و به جنگ با امام پرداختند؛ اما امام علیهالسلام برابر آنها ایستادند.
در جامعه اسلامى، ميل فرد حاکم نیست و عدم موافقت با اجرای حکم ولیفقیه؛ يعنى حكم به عدم كفايت اسلام در زمان غيبت و در واقع حكم به نفی اسلام است. هرچند رأي مردم پاية مشروعيت نیست؛ ولی پايه اِعمال مشروعيت است؛ به این معنا که مقامِ مشروع نیز زمانی که مردم به او مراجعه نکنند، توانایی اِعمال ولایت را نخواهد داشت؛ اما به لطف الهی قراین و نشانههای موجود در نظام جمهوری اسلامی، موافقت اکثریت مردم با ولایت فقیه را نشان میدهد؛ حضور در راهپیماییها، انتخابات، گروههای جهادی و رقابت برای دفاع از کشور و مدافعان حرم، حضور میلیونی مردم در تشییع حاج قاسم سلیمانی، تشییع شهدا و حضور پرشور مردم در صحنههای مختلف دفاع از نظام با وجود همه مشکلات و سختیها و نیز کارشکنیها و تبلیغات جبهه رسانهای دشمنان نظام، نشان از پایبندی نسبت به ارزشها و اصول اسلامی و انقلابی داشته و نوعی رفراندوم محسوب میگردد و نشانگر آن است که بر فرض برگزاری رفراندوم مجدد، اسلام و جمهوری اسلامی به عنوان اصول و مبانی ارزشی نظام رها نخواهد شد.
برای پاسخ به این سؤال که آیا رأی مردم در رفراندوم به جمهوری اسلامی برای نسلهای بعد هم الزام آور است یا خیر، باید توجه داشت که مشروعیت ولیفقیه به رأی مردم نبود تا با احتمال منتفی شدن مقبولیت مردمی در نسلهای بعدی، باطل شود. به علاوه اگر تغییر نظام سیاسی، یک امر ذاتاً با ارزش و حق ذاتی هر نسلی باشد، باید پس از هر مدت زمانی که تعداد نسل جوان یک کشور به حد قابل اعتنایی رسید، نظام سیاسی قبل، جای خود را به نظام سیاسی مورد نظر نسل بعدی بدهد در این صورت جامعه روی ثبات را نخواهد دید و هیچ نظام سیاسی در دنیا، با اینکه مخالفان مردمی دارد، اصل و شالوده حکومتی خود را به رفراندوم مجدد نمیگذارد. حکومتهای غربی که هم مشروعیت و هم مقبولیت خود را از مردم دارند، با مشارکتهای ۳۰ درصدی در انتخابات برقراراند و هیچگاه اصل نظام را به رفراندوم نمیگذارند؛ ازاینرو، مردم، در همه جوامع انسانی، تابع رأی دیگرانند و تحت قانون الهی یا طاغوتی آن جامعه قرار میگیرند.
نتیجه
1. در اسلام انتخاب حاکم با خدا و قانون خداست.
2. تحقق حکومت اسلامی در گرو پذیرش مردم است.
3. مخالفت برخی مردم با ولیفقیه بعد از تشکیل حکومت اسلامی از بین برنده حاکمیت ولی فقیه نیست.
4. حضور شکوهمند مردم در راهپیماییهای 22 بهمن، انتخابات و... نشانگر حمایت مردم از اسلام و ولایت فقیه است.
5. هیچ نظام سیاسی در دنیا، اصل و شالوده حکومتی خود را به رفراندوم مجدد نمیگذارد و در همه جوامع انسانی، مردم تابع رأی دیگرانند و تحت قانون الهی یا طاغوتی آن جامعه قرار میگیرند.
پی نوشت ها:
- جوادی آملی، عبدالله (1397ش) ولایت فقیه ولایت فقاهت و عدالت. نوزدهم، قم: اسراء، ص 463.
- همان، ص 256؛ مطهرى، مرتضى (1378ش) مصاحبه تلویزیونی در تاريخ 10/ 1/ 1358 در آستانه رفراندوم جمهورى اسلامى.
- بیانات مقام معظم رهبری در جلسه پرسش و پاسخ با مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی 4/12/1377.
- حضرت رسول اكرمصلي الله عليه و آله فرمودند: «يا بن أبي طالب لك ولاء أمّتي، فإن ولّوك في عافيه و أجمعوا عليك بالرضا فقم بأمرهم، و إن اختلفوا عليك فدعهم و ما هم فيه، فإنّ اللّه سيجعل لك مخرجا»( ابن طاووس، على بن موسى (1420ق) طرف من الأنباء و المناقب. مشهد: تاسوعا، ص 506.)
- جوادی آملی، همان، ص 335.
- مقام معظم رهبري در خطبههای نماز جمعه تهران 23/2/1379 فرمودند: «اينها بدانند كه اين انقلاب اجازه نخواهد داد. بنده تا مسؤوليت دارم و تا نفس ميكشم، اجازه نخواهم داد كه اينها با مصالح اين كشور بازي كنند».
نظرات